۱۵ مطلب با موضوع «شعر امام رضایی» ثبت شده است

با آل علی هر که درافتاد ورافتاد

با آلِ علی هرکه درافتاد وَرافتاد مصرع شعری از نسیم شمال، روحانی و شاعر دورهٔ مشروطیت، درباره امام رضا(ع) است که برخی سرودن آن را در واکنش به توپ بستن حرم امام رضا(ع) توسط نیروهای روسیه دانسته‌اند.

نسیم‌شمال با نام اشرف‌الدین‌ گیلانی‌ قزوینی (۱۲۸۸-۱۳۵۲ق)، شاعر و روزنامه‌نگار دورهٔ مشروطیت بود.

 

دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد

در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد

چشمم به ضریحِ شَهِ والا گهر افتاد

این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد

با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

از رضا می‌خواهم

بیمارم و از دوست شفا می‌خواهم

از اهل کرم لطف و عطا می‌خواهم

 

مشهد برسم کنار هر گلدسته

هر چیز ندارم از رضا می‌خواهم

۱ ۰ ۱ دیدگاه

هر وقت گرفتار شدید

با نام رضا به سینه‌ها گل بزنید

وز از سرشک به بارگاه او پل بزنید

خود گفته که هر وقت گرفتار شدید

بر دامن من دست توسل بزنید

۱ ۰ ۰ دیدگاه

خوشا به حال کسی که شود مسافر تو

خوشا به حال کسی که شودمسافرتو

که جنّ وانس وملک بوده اند زائرتو

 

تمام ثروت عالم نصیب هرکس شد

که مشهدی شده وآمده مجاور تو

 

خلاصه ی غم کلّ کبوتران جهان

به پرکشیدن روی حریم طاهر تو

 

((توپادشاه جهانی که درخراسانی))

و عالمی شده فرمانبر أوامر تو

 

توپادشاهی و در قم مشاوری داری

که داده اذن دخول حرم مشاورتو

 

شکست خورده ی طوفان واژه هاشده و

درون قافیه ها گم شده ست شاعر تو

 

حدیث جابر پیغمبر خدا مدرک

به کافری هرآن کس که هست منکر تو 

شعر از قاسم نعمتی 

 

۱ ۰ ۰ دیدگاه

شعر استاد شهریار برای امام رضا

شهری که استاد شهریار درباره امام هشتم ،حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام سروده است و مانند سایر اشعار استاد شهریار بسیار عارفانه و عاشقانه است:

 

دل‌ها که آرزوی امام رضا کنند

 

گویا زیارت علی مرتضی کنند

 

چون زنگ کاروان دل عشاق میطپد

 

چون زائران روانه به دارالرضا کنند

 

در حسرت طواف تو ای آشیان قدس

 

دلهای پر شکسته، چه پرها که وا کنند

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

عشق بازیست عجب حال و هوایی دارم

هشتمین روز عجب حال دعایی دارم

حالت مشهدی و کرببلایی دارم

 

حرم امن خدا پنجره فولاد شماست

و خدا گفت که دیدی چه رضایی دارم؟

 

واقعا معرکه ای هست میان من و تو

عشق بازیست عجب حال و هوایی دارم

 

نفسم، خواب و خوراکم،همه ام هست ثواب

و بدانید که اینگونه خدایی دارم

 

ز خراسان بروم کرببلا جان بدهم

که گریزی بزنم میل سنایی دارم

 

روضه ای آمد و آمد شب هشتم یادم

رقص شمشیر ز اکبر چه نمایی دارد

 

ناگهان گفت حسین این چه مکرر شدن است؟

شکر بهر بدنت تکه عبایی دارم 

شعر از امیر حسام یوسفی 

 

۱ ۰ ۰ دیدگاه

مهمان ز خراسان داریم

روز هشتم همگی میل خراسان داریم

انتظار کرم از سفره ی سلطان داریم

 

مثل دشتی که ترک خورده و عطشان باشد

از خراسان طلب بارش باران داریم

 

از سر کفر نگفتیم: " شفا دست شماست "

ما به دستان شفا بخش تو ایمان داریم

 

یک نجف قسمت ما کن، به خدا یک عمر است

غصه ی " جامعه " خواندن دم ایوان داریم

 

شک ندارم که پس از مرگ ملائک گویند

از دل مقبره برخیز که مهمان داریم

 

ما سراسیمه بپرسیم که آن مهمان کیست؟

و بگویند که: مهمان ز خراسان داریم

 

در بهشت ابدی " حب وطن " چون داریم

خانه ای پیش ولی نعمت " ایران " داریم 

 

شعر از سید مهدی وزیری

 

۱ ۰ ۰ دیدگاه

بد قیافه ترین کلاغ جهان

شاعر: وحید قاسمی

 

بی کلاف آمدم سرِ بازار

قیمت عشق رایگان شده است

بد قیافه ترین کلاغِ جهان

عاشقِ چشم هایتان شده است

 

دو دلم بینِ رفتن و ماندن!

کوله بارِ گناه را چه کنم؟

با چه رویی در این حرم بپرم!

پروبالِ سیاه را چه کنم؟

 

به خودم غُر زدم: نرو مشهد!

دوزخی صحبت از بهشت نکن

آسمانی به این سپیدی را

با حضورت سیاه و زشت نکن

 

از بزرگیِ کفترانت بود

بین شان آمدم، نرنجیدند

خادمانت چه قدر آقایند!

از صدایِ بدم نرنجیدند

 

خوش صدا نیستم، چه کار کنم؟

دلخراش و عجول می خوانم

« قار قار » مرا نگاه نکن!

دارم اذن دخول می خوانم

 

غبطه خوردم به حالِ زوارت

کاش سرمستِ ساغرت بودم

به حسابِ حسادتم نگذار!

کاش من هم کبوترت بودم

۱ ۰ ۱ دیدگاه

اونی که منو گدای ضامن آهو نوشت

دوباره برای اون حرم دلم پر میزنه

درِ خونه ی غریب الغربا در میزنه

منم اون که پای سقا خونه ی اسمال طلا

میگه یا امام رضا به سینه و سر میزنه

 

اونی که منو گدای ضامن آهو نوشت

چقدَر زیبا برام رقم زده این سرنوشت

صحن گوهرشاد و انقلابُ خیلی دوس دارم

از درِ باب الجوادش پا میزارم تو بهشت

 

آخرین بار که نصیبم شده بود برم حرم

به دلم آتیش کشید گریه ی شوق مادرم

بابام از درِ خونه تا دم ماشین اومدُ

میون گریه میگفت خدا بهمرات پسرم

 

مادرم وقت وداع میگفت برام نشون بیار

از غذا خونه ی حضرتی برام یه نون بیار

وسط بازار رضا بابام بهم زنگ زد و گفت

پسرم یادت نره یه چند تا زعفرون بیار

 

یا امام رضا نگام کن در خونت اومدم

با دل شکسته و دستای خالی در زدم

آبرومُ میخری؟ مریضمُ شفا میدی؟

به منم بها بده با اینکه میدونم بدم

 

پر طاووسِ تو دست خادماتو دوس دارم

صدای پر زدن کبوتراتو دوس دارم

حرمت خونه ی مادریمه آقا بخدا

بیشتر از هر جا دیگه گنبد طلاتو دوس دارم

 

دست خالی تو اگر ردم کنی کجا برم؟

به همین اندازه که راهم میدی من شاکرم

دیگه من دارم میرم امام رضا یادت نره

تو خودت گفتی سه جا میام سراغ زائرم….

۱ ۰ ۰ دیدگاه

اشعار مناجات با امام رضا

به کارم گیر افتاده خودت مشگل گشایی کن

در این دریای طوفانی دوباره ناخدایی کن

 

اجابت با دعای توست، عنایت در عطای توست

کرامت با خدای توست،خدایی کن خدایی کن

 

به جای تو به مردم رو زدم نومید برگشتم

اگرچه بی وفا بودم تو اما با وفایی کن

 

ببین خالی تر از هیچم، نه یاری نه کمک حالی

دخیل افتاده ام بر غربت تو آشنایی کن

 

سلام من به سقاخانه هایت، کفش کن هایت

به شوق گنبدت رنگ نگاهم را طلایی کن

 

کبوتر بچه قلبم پر پرواز میخواهد

کمی گندم بیاور باز هم ما را هوایی کن

 

تویی مشهور شرق و غرب در آقایی و احسان

به جان مادرت زهرا، علی موسی الرضایی کن

 

تو هشت و چهار هستی در عبایت پنج تن پیدا

دلم شش گوشه میخواهد مرا هم کربلایی کن 

شعر از محمد میلانی (شاکر)

 

۱ ۰ ۱ دیدگاه


امام رضا (ع)

به تارنمای فرهنگی ،پژوهشی و آموزشی حضرت علی بن موسی الرضا ،شمس الشموس ،سراج الله ، امام رئوف ،امام رضا خوش آمدید.

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها
بایگانی